بغــلم کــــن عــشـــق خــــــوبـــم بـــــذار حــــس کــــنــــم تـــنــتـو
از حـرارتــت بــمــیــــرم بـگــــیـــرم عــــطــــــر تـنــتــو
واسـه مـن آغــوش گرمت تــنها جــای امـن دنیـاسـت
ســاز آشنــای قــلبـت خوشتـریـن آهنـگ دنـیاسـت
منو که بغل بگیری گم مــیشم تــو شـهر رویا
بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا
مثل دامن فرشـته شب ما قدیـس و پـاکــه
حتی ماه به حرمت ما عاشقونه تر می تابه
بغلـم کن عشــق خوبم بذار آرامــش بـگیــرم
سر بـذارم روی شونت با نفسـهات جـون بگیرم
جز سـر انگشـتـای گـرمـت تـن مـن عـشقــی نـدیـده
دست بکـش رو گـونـه ی مـن، مـنـو خـواب کــن تـا سـپـیــده
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
دلنوشته هاي يك
مجنون و
آدرس
mehdi20.Loxblog.com
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.